سفری تازه با صبا
تقریبا دو هفته است که از صبا دیگه می می رو ترک کرده و تو این مدت چنان دماری از من در آورده که نگو و نپرس! وقتی میخواد بخوابه دیگه از بس گریه میکنه اشک بقیه رو هم در میاره نه رو پا میخوابه نه تو بغل یکسره هم با گریه میگه اینجا میرم جایی که گفته باز میگه نه نه نه اونجا...... و این اینحا اونجا کردنا تا وقتی که از خستگی تقریبا بیهوش شه ادامه داره........ دیگه واقعا خسته و کلافه بودم واسه همین با پدر جون و مامانی اومدیم کرمان تا شاید با عوض شدن اب و هوایه دخترک این عادتش هم از سرش بیفته. این روزا خبر بارداریه خاله سارایه صبا همه رو خوشحال کرده و صبا هم خوشحاله. همش میره دل خاله رو ناز میکنه میگه نازه نازه بعد بوسش میکنه میدوه میاد به م...
نویسنده :
مامان صبا
0:19